بود درد مو و درمونم از دوست بود
اگه قصابم از تن واكره پوست جدا هرگز نگرده جونم از دوست
خوشا آنون كه سوداي تو ديرن كه سر پيوسته در پاي تو ديرن
به دل ديرم تمناي كساني كه اندر دل تمناي تو ديرن
گلي كه خم
اگه قصابم از تن واكره پوست جدا هرگز نگرده جونم از دوست
خوشا آنون كه سوداي تو ديرن كه سر پيوسته در پاي تو ديرن
به دل ديرم تمناي كساني كه اندر دل تمناي تو ديرن
گلي كه خم
(خودم) بدادم پيچ و تابش به آب ديدهگونم دادم آبش
به درگاه الهي كي روا بي گل از مو ديگري گيره گلابش
خداوندا مو بيزارم از اين دل شو و روزان در آزارم از اين دل
ز بس ناليدم از ناليدنم تنگ ز مو بستون كه بيزارم از اين دل