loading...
کوی مهر
آخرین ارسال های انجمن
کوی مهر بازدید : 56 جمعه 08 دی 1391 نظرات (0)

خیالانگیز و جانپرور چو بوی گل سراپایی
نداری غیر از این عیبی که میدانی که زیبایی
من از دلبستگیهای تو با آیینه دانستم
که بر دیدار طاقت سوز خود عاشقتر از مایی
به شمع و ماه حاجت نیست بزم عاشقانت را
تو شمع مجلسافروزی تو ماه مجلسآرایی
منم ابر و تویی گلبن که میخندی چو میگریم
تویی مهر و منم اختر که میمیرم چو میآیی
مراد ما نجویی ورنه رندان هوسجو را
بهار شادیانگیزی حریف باده پیمایی
مه روشن میان اختران پنهان نمیماند
میان شاخههای گل مشو پنهان که پیدایی
کسی از داغ و درد من نپرسد تا نپرسی تو
دلی بر حال زار من نبخشد تا نبخشایی
مرا گفتی: که از پیر خرد پرسم علاج خود
خرد منع من از عشق تو فرماید چه فرمایی
من آزردهدل را کس گره از کار نگشاید
مگر ای اشک غم امشب تو از دل عقده بگشایی
رهی تا وارهی از رنج هستی ترک هستی کن
که با این ناتوانیها به ترک جان توانایی
کوی مهر بازدید : 30 جمعه 08 دی 1391 نظرات (0)
........
ندانم آتشی یا آبی ای اشک
گل داغی ولی شادابی ای اشک
شکستی سیل بند دیده و دل
که دریایی ترین سیلابی ای اشک
کنار ساحل خاموش چشمم
درخشان گوهرشب تابی ای اشک
گل افشان کن گذرگاه لبم را
که خون دیده ی بیخوابی ای اشک
دو چشم مردم اختر شمارم
شبم راخوشه ی مهتابی ای اشک
نــــــمازم نور معنا از تو دارد
چـــــــراغ روشن محرابی ای اشک
غزل بی آب رویت گفتنی نیست
برآی ازدل که شعرنابی ای اشک
کوی مهر بازدید : 39 جمعه 08 دی 1391 نظرات (0)
تا جان ندهم بر سر من باز نیاید
در خانه ام آن خانه برانداز نیاید
دل را پی آن ماه فرستم به صد امید
ای وای به من گر رود و باز نیاید
تا بال گشودم پرم از شعله ی غم سوخت
پروانه همان به که به پرواز نیاید
دور از تو به تن مانده به من جان ضعیفی
که آن هم به لب از طالع ناساز نیاید
با تیر غمت لب به شکایت نگشودم
از کشته ی شمشیر تو آواز نیاید
یک دم به نوای دل من گوش فرا دار
که این ناله ی جانسوز به هر ساز نیاید
در پای تو افتد رهی و جان دهد امروز
فرصت اگر از دست رود باز نیاید
کوی مهر بازدید : 41 جمعه 08 دی 1391 نظرات (0)
کی میشود بیایی و نیلوفر آوری
گل های رنگ رنگ صفا گستر آوری
خاكستری بپاشی و جنگل به پا كنی
بید و چنار و سرو، زخاكستر آوری
هر برگ از نگاه تو دیوانی از بهار
با هر بهار، معجزه ای دیگر آوری
پروانه هيچ نيست كه با نور روی خود
خورشید های سوخته پرپر آوری
جای نئی كه تلخی هجران بیان كند
لب واكنی به گفتن و نیشكر آوری
نی بشكنی به مردی و پایش قلم كنی
در جوهرش نشانی و بر دفتر آوری
بنویسی آنچنان كه محمد(ص) نوشته بود
نام شريف خویش هم از آخر آوری
كی میشود بیایی و آخر زمان شود
كام هزار ساله ما را برآوری؟
کوی مهر بازدید : 25 جمعه 08 دی 1391 نظرات (0)
جام مصفا
عید است و ساقی در قدح جام مصفا داشته
تشنه لبان روزه را شربت مهیا داشته
تا از شراب با صفا گوید حریفان را صلا
اینک سپهر اندر هوا جام مصفا داشته
هست این مه فرخنده فر، لیک برو فرخنده تر
کو دیده مه را در نظر در روی زیبا داشته
دردی کش از عشق من در ماه مانده چشم وی
ساغر به دستش پی به پی دیده به بالا داشته
ای چشمه حیوان جان، نی نی که جان جان جان
در حقه پنهان جان معجون اصبا داشته
کوی مهر بازدید : 74 جمعه 08 دی 1391 نظرات (0)

خندهی گل

میخندم میخندم من بر دنیا میخندم


بر دنیا ای زیبا من چون گلها میخندم


گل من رفتی به كجا


كردی دل خون تو مرا


چو شوی از من تو جدا


من میمیرم به خدا


در پایت جان ریزم از قهرت نگریزم


با لبخندی شادم كن


با پیغامی يادم كن


من شام خاموش تو


تو صبح خندان من


نقشی غم افزا دارد


آغاز و پایان من به خدا به خدا


من موجی سرگردانم


من دردی بی پایانم


با عشق و ناكامیها


هم عهد و هم پیمانم


وصل تو باشد درمانم


نگهت زد آتش بر جانم


تو را جویم


تو را خواهم


من از تو دوری نتوانم


صفا جویم


وفا خواهم


بیا بنشین بر دامانم
کوی مهر بازدید : 38 جمعه 08 دی 1391 نظرات (0)

دو يار قديمي
دو همزبانيم

دو دل دادهي پاك اين زمانيم

تو محرم دل

تو راز مني

تو باخبر از

نياز مني

بهتر از تو دگر ... همنشيني ندارم

جز تو همصحبت ... نازنيني ندارم



حرف دلم را تنها تو داني

دل مي بري با شيرين زباني

به مهرت اسيرم

دل از تو نگيرم

تويي ساز شيرين زبان من

تويي مرغك نغمه خوان من

ز عشق تو مستم

به پايت نشستم

تويي هستي و تار پود من

تويي ذره هاي وجود من



چه شبها كه با من نواها سرودي

به رويم ز شادي چه درها گشودي

به تو دل سپردم ز من دل ربودي

چه ديوانه بودم

چه ديوانه بودي

تويي ساز شيرين زبان من

تويي مرغك نغمه خوان من



خواهم كه عمري را گوشهاي نشينم

از باغ رؤياها با تو گل بچينم

صد خاطره دارم با تو از جواني

گم كردهاي دارم گر تو را نبينم

تويي ساز شيرين زبان من

تويي مرغك نغمه خوان من

تويي ساز شيرين زبان من

تويي مرغك نغمه خوان من

تويي ساز شيرين زبان من
تويي مرغك نغمه خوان من
کوی مهر بازدید : 33 جمعه 08 دی 1391 نظرات (0)

اگه چشمه اگه روديم

فكر درياي كبوديم

چرا بينمون سرابه

چرا بينمون سرابه

باورش محاله اما

قصهي جدايي ما

قصهي ماهي و آبه

قصهي ماهي و آبه



تو گل سرخي و من ساقهي پيچك

يا ترنمي واسه خواب عروسك

مگه ميشه كه تو باشي و نباشي

توي غمناكي آواز چكاوك

تو كه سرنوشتمو رقم زدي

چرا لحظههامو رنگ غم زدي

تو رو از تو مي نويسم كه تويي

مشق بد بودنمو قلم زدي

تو منو رقم زدي


اگه چشمه اگه روديم

فكر درياي كبوديم

چرا بينمون سرابه

چرا بينمون سرابه

باورش محاله اما

قصهي جدايي ما

قصهي ماهي و آبه
قصهي ماهي و آبه


گندم طلايي و عطر ستاره

كه نشون از بي نشوني تو داره

دست تو نوازش نسيم و برگه

فكر ياسه تو شب سرد تگرگه

فكر ياسه تو شب سرد تگرگه

اگه دستاي من از دست تو دوره

كار دل نيست كار غفلت و غروره

ميشه هر چي عاشقه با تو صدا كرد

براي پرنده ها پنجره وا كرد

براي پرنده ها پنجره وا كرد



ا
اگه چشمه اگه روديم

فكر درياي كبوديم

چرا بينمون سرابه

چرا بينمون سرابه

باورش محاله اما

قصهي جدايي ما

قصهي ماهي و آبه
قصهي ماهي و آبه
کوی مهر بازدید : 43 جمعه 08 دی 1391 نظرات (0)
گفته بودن تو اين شهر

دلهاي مهربون هست

براي گفتن درد

هميشه همزبون هست

توي نگاه مردم

از عاطفه نشون هست

شنيده بودم اينجا

رفيق تا پاي جون هست

رفيق تا پاي جون هست

رفيق تا پاي جون هست

ديدم اي داد بيداد

هر آنچه گفته بودند

خيالي بود و خوابي

محبت چون بيابان

رفاقت چون سرابي

محبت چون بيابان

رفاقت چون سرابي

رفاقت چون سرابي

اومديم و تفاوتها رو ديديم

در اينجا تلخ و شيرين را چشيديم

به شهر بي ترحم دل نبستيم

به سوگ خانه در غربت نشستيم

به سوگ خانه در غربت نشستي

تعداد صفحات : 16

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 153
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 33
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 38
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 6
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 38
  • بازدید ماه : 110
  • بازدید سال : 2,631
  • بازدید کلی : 26,106